Deudic | برداشت نادرست | Deutsch Persisch Wörterbuch Farsi German Dictionary دیکشنری آلمانی فارسی

✘ Close


Total search result: 33 (4363 milliseconds)		ارسال یک معنی جدید
Menu	Deutsch	Persisch	Menu
	Fehlinterpretation {f} U	برداشت نادرست

معنی که میخواستی رو پیدا نکردی؟ برو تو این صفحه تا از دیگرون کمک بگیری.
Other Matches

	Der Verurteilte kann zwischen Recht und Unrecht [kann Recht von Unrecht] nicht unterscheiden. U	این مجرم نمی تواند بین درست و نادرست را تشخیص [تشخیص درست را از نادرست] بدهد.
	Ernte {f} U	برداشت
	Entnahme {f} U	برداشت
	Eindruck {m} U	برداشت
	Auslegung {f} U	برداشت
	Abruf {m} U	برداشت از [حساب]
	Entlastung {f} U	برداشت بار
	Exstirpation {f} U	برداشت عضو
	Abhebung {f} U	برداشت [از حساب بانکی]
	Einzugsermächtigung {f} U	اجازه برداشت پول [از حساب بانکی]
	Er lüftete -zog- den Hut vor mir, als ich vorbeiging. U	هنگامی که رد شدم کلاهش را برایم برداشت.
	Ich werde dir zuliebe darauf verzichten. U	من بخاطر تواز آن دست خواهم برداشت.
	Dauerauftrag {m} U	اجازه بانک در برداشت و واریز حساب بانکی
	Mähdrescher {m} U	کمباین [کشاورزی] [ماشین برداشت محصولات دانه دار]
	falsch <adj.> U	نادرست
	fehlerhaft <adj.> U	نادرست
	versehentlich <adj.> U	نادرست
	irrtümlich <adj.> U	نادرست
	falsche Auskunft {f} U	اطلاعات نادرست
	falsche Auskunft {f} U	خبر نادرست
	Fehlanzeige {f} U	خبر نادرست
	Ente {f} U	گزارش نادرست
	Fehlentscheidung {f} U	تصمیم نادرست
	Fehlschätzung {f} U	تخمین نادرست
	Falschmeldung {f} U	خبر نادرست
	Fehlurteil {n} U	حکم نادرست
	falsche Aussprache {f} U	تلفظ نادرست
	Fehlplanung {f} U	طرح ریزی نادرست
	Detonation {f} U	نادرست خوانی [موسیقی]
	eine eklatante Fehleinschätzung U	قضاوت نادرست آشکار
	eine verfehlte Politik U	سیاستی با نقشه واستراتژی نادرست
	Er hatte Pech, er war zur falschen Zeit am falschen Ort. U	او [مرد] بدشانس بود که در زمان نامناصب در مکان نادرست باشد.

Recent search history

Forum search

There is no search result on forum.
more \| برای این معنی از دیگران سوال بپرسید. (Ask Question)

Contact | Terms | Privacy